دوازده امام در کلام پیامبربرخی ادعا میکنند که پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هیچ تصریحی به امامت دوازده امام شیعه نکرده و این تعداد به طور اتفاقی تنظیم شده، که این ادعایی است نادرست و بدون دلیل و با اندکی مطالعه و دقت در متون فریقین، فساد این قول روشن میشود، چرا که پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در طول دوران رسالت خود بارها و بارها به مساله رهبری و امامت، امت اسلامی تصریح نموده و وظیفه مسلمانان بعد از وفات خود را مشخص نمودهاند. ۱ - احادیث پیامبراحادیث پیامبر از نظر اجمال و تفصیل با هم تفاوتهایی دارند که ما به سه دسته از آنها اشاره میکنیم: ۱.۱ - دسته اولاحادیثی که به طور اجمال به امامت و رهبری و جانشینی بعد از پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تصریح میکنند و آن را در اهلبیت (علیهمالسلام) منحصر مینمایند که معروفترین آنها «حدیث ثقلین» است که در کتب شیعه و اهلسنت به تواتر وارد شده است. (حدیث ثقلین با عبارات مشابه ولی مفهوم ثابت و یکسان نقل شده است) در این حدیث از پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده که فرمودهاند: «انی قد ترکت فیکم الثقلین، ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی واحدهما اکبر من الآخر، کتاب الله حبل ممدود من السماء الی الارض و عترتی اهل بیتی، الا و انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض [۱]
نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، دار احیاء التراث العربی، ج۴، ص۱۸۷۳.
»؛ یعنی: همانا در بین شما دو امانت گرانبها باقی میگذارم، تا وقتی که به آن دو تمسک جویید، بعد از من گمراه نخواهید شد...یکی کتاب خدا و دیگری عترت و اهلبیتم و این دو تا روز قیامت از یکدیگر جدا نخواهند شد.روشن است که اهلبیت و عترت پیامبر به عنوان ثقل قرآن معرفی شدهاند که اگر کسی به آنها تمسک جوید از گمراهی نجات پیدا میکند و تا روز قیامت همراه قرآن و مفسر و مبین آن هستند. این مطالب دقیقاً با اعتقادات شیعه در امر امامت مطابق و موافق است و با عقاید دیگر فرقههای اسلامی سازگار نیست.پس امامت به سر سلسله آن، حضرت علی (علیهالسّلام) منحصر نمیشود بلکه در زمانهای بعد در فرزندان او تا قائم آل محمد (عجّلاللهفرجهالشریف) تجلی پیدا میکند و اگر غیر از این بود، تمسک به ثقلین سخن کاملی نبود، در حالیکه در قرآن آمده: «و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی»؛ هرگز از روی هواینفس سخن نمیگوید، آنچه میگوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست. ۱.۲ - دسته دومروایاتی است که به تعداد امامان تصریح میکنند و تعداد آنان را به «دوازده» منحصر میکنند، به همین جهت به آنها «اثنی عشر» گفته میشود. این احادیث به اسناد مختلف و عبارتهای گوناگون بیان شدهاند که به بعضی از آنها اشاره میکنیم: الف) در صحیح بخاری از جابر بن سمرة نقل شده که من به همراه پدرم نزد پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بودیم که ایشان فرمودند: «یکون بعدی اثنا عشر امیراً...کلهم من قریش»؛ بعد از من برای امت اسلام دوازده امیر و خلیفه وجود خواهد داشت که همگی آنها از قریش هستند. این حدیث به همین صورت در منابع شیعه در کتاب الامالی و الخصال شیخ صدوق هم بیان شده است. ب) در صحیح مسلم از جابر بن سمره نقل شده که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «لا یزال هذا الامر عزیزاً الی اثنی عشر خلیفةً...کلهم من قریش»؛ پیوسته امر امامت در بین است با وجود دوازده خلیفه پایدار خواهد بود، که همگی آنها از قریش هستند. ج) شعبی از مسروق نقل میکند که: ما نزد عبدالله بن مسعود نشسته بودیم و او برای ما قرآن میخواند، مردی به او گفت: آیا از رسول خدا پرسیدید که چند نفر بر این امت خلافت خواهند کرد؟ عبدالله جواب داد: «نعم و لقد سالنا رسول الله ـ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و سلم ـ فقال: اثنا عشر، کعدّة نقباء بنی اسرائیل»؛ بله سؤال کردیم، ایشان فرمودند: دوازده نفر به تعداد پیشوایان بنیاسرائیل. این حدیث در کتابهای مسند احمد بن حنبل، مجمع الزوائد هیثمی، مسند ابویعلی [۱۰]
احمد بن علی بن مثنی، مسند ابویعلی موصلی، دارالمامون، بیروت، ج۸، ص۴۴۴.
و مستدرک حاکم، بیان شده است.۱.۳ - دسته سومروایاتی که علاوه بر تعداد ائمه (علیهالسّلام) به نام آنها هم تصریح کردهاند. این احادیث در منابع فریقین بیان شده که در ادامه به بعضی از آنها اشاره میکنیم: الف) خوارزمی در مقتلالحسین از سلمان المحمدی نقل میکند که: به حضور پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شرفیاب شدیم که حسین (علیهالسّلام) در آغوش او بود، چشمان او را بوسید و فرمود: «انک سید ابو سادة، انک امام ابن ائمه، انک حجة ابن حجة ابو حجج تسعه من صلبک، تا سعهم قائمهم »؛ تو سید و آقا و سرور بزرگواران هستی، تو خود امام و فرزند ائمه هستی، تو خود حجت و فرزند حجت خدایی و پدر ۹ امام بعد از خود هستی که آخرین آنها قائم آل محمد (عجّلاللهفرجهالشریف) است. ب) جوینی در فرائدالسمطین نقل میکند که: نعثل یهودی به پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گفت: از وصی خود به ما خبر بده، چرا که هیچ پیامبری نیست مگر این که وصی و جانشین دارد و نبی ما یوشع بن نون را وصی خود قرار داد. پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در جواب فرمودند: همانا وصی و خلیفه بعد از من علی بن ابی طالب است و بعد از او دو فرزندش حسن و حسین و بعد از آنها ۹ امام دیگر از صلب حسین هستند. نعثل میگوید: ای محمد نام آن ۹ نفر را برایم بگو، پیامبر هم نام یکایک آنها را بیان میکند. البته عدهای از اهلسنت به خاطر فرار از واقعیت از ذکر این دسته از احادیث در کتب خود، خودداری کردهاند، غافل از این که با پذیرش احادیث اثنیعشر، چارهای ندارند جز پذیرش ائمه دوازده گانه که شیعیان به آن معتقدند، لذا بعضی از اهلسنت که خواستهاند عدد دوازده را با عقاید خود تطبیق دهند به بیراهه رفتهاند [۱۴]
ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، بیروت، دار المعرفة، ج۱۳، ص۲۱۴.
(اختلافات زیادی را در این زمینه ذکر میکنند و نام افرادی را نقل میکند و در ادامه خود قولی را میپذیرد که یکی از خلفا را یزید میشمارد.) و نام کسانی را بردهاند که فسقشان بر همگان ظاهر و آشکار است و حتی در کتب خود اهلسنت به فسق بعضی از آنها اشاره شده است (که یکی از آنها یزید بن معاویه است که احدی در فسق او تردید ندارد چنانچه ابنکثیر میگوید اکثر ما نقم علیه فی عمله (یزید) شرب الخمر و اتیان بعض الفواحش و ابنحجر مینویسد: اهل سنت در تکفیر یزید اختلاف دارند...ولی بنابر قول به مسلمان بودن، او شخصی است فاسق و شرابخوار [۱۷]
هیثمی، ابن حجر، الثواعق المحرقه، مکتبة القاهرة، ۱۳۸۵ ق، ص۲۲۱.
آیا چنین شخصی و نظائر او میتوانند خلیفه مسلمین باشند.)، در حالی که امامان و جانشینان پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باید هدایت گر و نجاتدهنده مردم از ضلالت باشند نه آن که خود محتاج هدایت باشند.اما در جواب اینکه میگویید علمای شیعه در تعداد ائمه اختلاف دارند، باید بیان شود که به مجرد این که عدهای از مسلمانان در بعضی از عقاید با شیعه اثنا عشریه اتفاق نظر دارند و شیعه نامیده شدهاند، دلیل نمیشود که همه آنان را یک فرقه حساب کرد و فرقههای دیگر را هم در حکم شیعه امامیه به حساب آورد. بلکه منظور از شیعه به طور مطلق و بدون قید، شیعه امامیه اثناعشری است و این گروه خود را فرقه ناجیه و برحق میدانند و بین علمای شیعه اثناعشریه هیچ اختلافی در این امر وجود ندارد و به همین دلیل، شیعه امامیه اثناعشریه، دیگر فرقههای اسلامی را گر چه شیعه نامیده شوند، ولی چون مخالفت با کلام پیامبر کردهاند، از خود جدا و باطل میدانند. چنانچه شیعیان، غلات را که قائل به الوهیت امام علی (علیهالسّلام) هستند از خود طرد نموده و آنان را کافر میشمارند. گذشته از این مطلب، این اشکال گریبانگیر خود اهل سنت نیز میباشد، چرا که تمام فرقههای اهل سنت، همچون اشعریه، معتزله، ماتریدیه و...اگر چه در اسم مشترکند ولی هر کدام از این فرقهها عقاید و نظریات خاصی مخالف با گروهها و فرقههای دیگر دارند. ۲ - پانویس۳ - منبعسایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «دوازده امام در کلام پیامبر»، تاریخ بازیابی ۹۵/۷/۶. |